جدول جو
جدول جو

معنی ناز شصت - جستجوی لغت در جدول جو

ناز شصت
(زِ شَ)
ناز شست. رجوع به ناز شست شود
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از ناز شست
تصویر ناز شست
پولی که کسی به سبب هنری که نشان داده از کسی بگیرد، پولی که در قدیم مامور دولت برای کاری که انجام داده بود از کسی می گرفت
فرهنگ فارسی عمید
(زِ شَ)
پیش کشی است که نزدیکان پیشگاه شهریاری هنگامی می گذرانند که پادشاه به دست و تیر خود نشان یا شکاری را می زند بدانگونه که شایستۀ آفرین و ستایش باشد. (از آنندراج).
- ناز شست کسی، در تداول، آفرین ! زه ! احسنت ! حبذا!
- ناز شستم، در تداول، نوش جانم ! مزد دستم ! مفت جانم ! خوب کردم !
، جایزه یا مشتلق یا انعامی که به کسی به پاداش هنرنمائی یا آوردن خبر خوش یا کردن کاری بجا می دهند
لغت نامه دهخدا
(هََ)
ده کوچکی است از دهستان گور بخش ساردوئیۀ شهرستان جیرفت، در 52 هزارگزی جنوب شرقی ساردوئیه و 14 هزارگزی جنوب راه مالرو ساردوئیه به دارزین واقع است و 12 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8)
لغت نامه دهخدا
تصویری از نازشست
تصویر نازشست
((زِ شَ))
انعامی که به کسی به پاداش هنرنمایی وی دهند، جایزه، پیشکشی که نزدیکان شاه و امیر به وی تقدیم کنند هنگامی که وی هدف یا شکاری را با تیر زند یا درنده ای را به دست خود بکشد، برخلاف حق چیزی را از کسی گرفتن، باج سبیل
فرهنگ فارسی معین